- عضو اضافی خانواده{پارت سه} -
شمشیرشو با دقت نگاه کردم...شمشیر از فولاد خیلی محکم ساخته شده بود...از ذغال سیاه تر بود...خیلی تیز بود...کاملا جذبش شده بودم...صبح روز بعدش طبق آدرسی که بهم داده بود به خونش رفتم و شمشیرش رو تحویل دادم...گفت که اگه جذب شمشیرم شدی میتونی به دهکده شمشیر سازی بری...ازش پرسیدم میدونی کجاس...اونم گفت که تا آخر راه باهام میاد...بلاخره رسیدیم به دهکده شمشیر سازی و اون مرد دوباره پیاده تا خونه خودش برگشت...وقتی به اونجا رسیدم دو تا دختر با ماسک های خنده دار و عجیب غریب ازم سوال میپرسیدن و دنبالم میومدن...ازشون پرسیدم که مرا این ماسک مسخره رو میزنید؟...اونا منو پیش رئیس دهکده بردن تا جواب سوالمو بگیرم....
-----------------------------------------------------------------------
ببخشید دیر گذاشتم
آره دیگه پارت جدید
-----------------------------------------------------------------------
ببخشید دیر گذاشتم
آره دیگه پارت جدید
۲۳۵
۰۲ دی ۱۴۰۳